ستاره و سحرستاره و سحر، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره
امیرحسینامیرحسین، تا این لحظه: 18 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
مامان زهرهمامان زهره، تا این لحظه: 43 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
وبلاگ امیرحسین و ستاره و سحروبلاگ امیرحسین و ستاره و سحر، تا این لحظه: 5 سال و 25 روز سن داره

امیرحسین و ستاره وسحر

روز_جهانی_اوتیسم

مرا درک کن من میخواهم مثل تو باشم اما نمی توانم. من جدا از همه هستم پس با تعجب وتمسخر وبا تردید به من نگاه مکن. من هم زاده خالق مهربانم مثل همه شما ... اما در خلقت من شاید خدا هم تردید به خرج داده که من اینگونه شدم. پس آی آدمها مرا درک کنید چون اگر دست خودم بودم میخواستم بهترین باشم ومیتوانستم دردهای مادرم را فریاد بزنم نگاه خسته پدرم را که هر روز منتظر معجزه ایست را شاد کنم اما نمی توانم ... #اوتیسم #روز_جهانی_اوتیسم #فرشته #دخترم_سحر ...
14 فروردين 1399

مـن اوتـیســم دارم

تـعجّب نڪـن مـن #اوتـیســم دارم اگـر با مـن خواستـی ارتـباط بگیـرے و صحبت ڪنـی مــن ڪم حـرف بـودم یـا اصـلا حـرف نـزدم تعجّـب نڪن مــن اوتیــسم دارم وقتـی هیـجان زده می شــوم از خـودم صداهاے بـلنـد درمی آورم؛بلنـد بلنــد میخنـدم و یـا گـریه ے ناگـهانی مـی ڪنم تعجّـب نڪن مـن اوتیســم دارم وقـتی ڪارے را میـخواهی انـجام بدهــم اگـر گاهـی بیـقرارے ڪـردم ویـا ڪم صبـر بـودم تعجّـب نڪـن مــن اوتیــسم دارم وقتـی بـا مـن حـرف مـی زنی و نگـاهت نمیـڪنم تعجّـب نڪـن مــن اوتیــسم دارم مـن ضعف ڪنترل هیجـان؛ ضعف ارتبـاط اجتـماعی؛ ضعف ڪنتـرل ڪلامـی و غیـر ڪلامـی دارم #اوتیــسم_بیــماری_نیـست یڪ طیـف اسـت از خفیـف تـا ش...
17 دی 1398

ڪودڪ اوتیسم من

ڪودڪ #اوتیسم   من. شاعر نیستم... حتی شعر هم نمیخوانم اما به تو ڪه فڪر میڪنم واژه ها به وجد می آیند... زیبا می شوند... می رقصند... انگار عاشق می شوند...!! آن وقت عاشقانه هایم شاعرانه میشوند. اینجا حال دل یڪنفر خوب نیست برایـش اَمـن یُجـــیب بخوانید ... التماس دعا... #اتیسم #التماس_تفکر #انکار_اتیسم #Outism ...
21 مهر 1398

دخترانم ستاره و سحر تولدتون مبارک

این بار برای ستاره دخترم ستاره تولدت مبارک روز تولد تو و خواهرت سحر با تمام استرس ها و سختیهایش اینقدر خوش گذشت که هنوز طعمش را بیاد دارم. ستاره روشن زندگیم! دخترکم! امید آینده من! از یک طرف دلم می خواهد دیرتر بزرگ شوی تا لذت کودکیت را بیشتر بچشی و بچشم طعم سادگیهای کودکانه ات را از سوی دیگر برای بزرگ شدنت شتاب دارم تا غمخوار و یار و مددکار خواهر و برادرت باشی. ستاره! هنوز زود است که از غمهای زندگی برایت بگویم زود است که از اتیسم بدانی زود است که از نیازهای ویژه بدانی چرخ بازیگر، خود ، برایت خواهد گفت اما همینقدر بدان که باید دل بزرگی داشته باشی صبر واستقامت زیادی داشته باشی و خواهری کنی برای خواهر و برادرت ...
29 مرداد 1398

روزتون مبارک دخترای زیبای من😘😘😘😘😘

دخٺرانم ,خنده هاے قشنگٺان  در ذهن این دوران سپرده میشود ٺاسالها بعد به بازخوانی خاطراٺٺان  بنشینید . گلهاے من  آینده اے روشن وزیبا از آن شما خواهد بود . پس هرچه هسٺید همواره بهٺرینش باشید ...
13 تير 1398

اوتیسم

گاهی مادر یک کودک اوتیستیک بودن ، به طرز ناجوانمردانه ای سخت میشه . گاهی دلت میخواد ساعتها بنشینی و گریه کنی . گاهی فکر می کنی کاش میشد اقلا مرد…. اما اینها لحظه است… گذراست… این فرشته ای که خداوند به من داده مقصر نیست که مجبوره آداب زندگی امروزه رو یاد بگیره… اون فطرتی مثل روز اول آفرینش داره ، صاف و خدایی . اون رو به دنیایی آوردیم که خودمون بزور تحملش میکنیم . من همیشه احساس میکنم اوتیسم ، یک هشدار به انسان امروزه… کاش جرات پذیرفتن داشتیم . فعلا راه ما خانواده های اوتیسم سخت و پیچیده است . از خدا میخوام که به همه ما  صبر و سپس سلامتی بده . بالاخره ما هم یک روزی نتیجه تلاشمون رو خواهی...
13 فروردين 1398